به نام خدایی که در این نزدیکی ست
سلام دوستای گلم به وبلاگم خوش اومدین خوشحال میشم بعد از دیدن وبم نظرتونو بگید
به نام خدایی که در این نزدیکی ست
سلام دوستای گلم به وبلاگم خوش اومدین خوشحال میشم بعد از دیدن وبم نظرتونو بگید
سلام این داستانیه که عشقم منو تنها گذاشتو رفت با یکی دیگه
اگه دوست دارید داستان منو بخونید به ادامه مطلب برید
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است
بنده: خدایا، خسته ام، نمیتوانم!
خدا: بنده ی من، دورکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا،خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت رابخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا، امروز خیلی خسته ام،آیا راه دیگری ندارد؟؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا، من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است، نمیتوانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم!
خدا: بنده ی من تو در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می آوریم
بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: خداوندا، باز هم بیدار نمیشود
خدا: اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا میشود خورشید از مشرق سربر می آورد
ملائکه: خداوندا، نمیخواهی با او قهر کنی؟؟؟
خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کند
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری
قربونت برم خدا چقد غریبی
آخه چرا عشقم نمیاد ؟؟
منم دوست داشتم عشقمو اینجور تو آغوش بگیرم
ولی عشقم تنهام گذاشت و رفت با یکی دیگه
کمر بسته ام به خودکشی بیخیال هم نمیشوم
هم دست اند با من این سیگار های تلخ
این لحظه های تنهایی و این خاطرات تلخ
دیروز اومده بود دیدنم با یه شاخه گل سرخو لبخندی که همیشه آرزوشو داشتم گریه کردو گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاش کردم.... وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود...
راه میروم مدام بر میگردم پشت سرم را نگاه میکنم
دیوانه نیستم خنجر از پشت خورده ام
بیادتم ! حتی اگه قرار باشه شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تموم دنیا رو قدم بزنم
دوستای گلم برای خوندن اس ام اسا به ادامه مطلب برید
امیدوارم که خوشتون بیادو نظرتونو بگید